آنگاه که دلهایمان لرزید...
سلام پسرکم! این روزها روزهای غمباری است برای ما...برای همه ما...نه برای آنهایی که زادگاهشان اهر باشد چون مادربزرگت ، مامان فرشته عزیزم...نه برای آنها که عمری زیسته اند در تبریز چون مادربزرگ و پدربزرگت و تمام آنها که دوستشان دارم و نامشان را تک به تک بر دیواره قلبم نوشته ام...خویشاوندانی که همواره زندگی کردن در کنارشان رویای کودکی و بزرگسالی ام بوده است در غربت روزهای تنهایی در مشهد در سایه سار مهربانی امام رضای رئوف که اگر نبود چطور دوری تمام خویشاوندانمان را در تبریز تاب می آوردیم؟ این روزها روزهای غمباری است برای تمام ایران...برای آنها که آذری می دانند و نمیدانند... برای آنها اصلا نام اهر و هریس و ورزقان را تابح...
نویسنده :
فاطمه مامی امیرحسین
15:02