زیباترین آغاز....
و تو آمدی...
آمدنت چه شیرین بود برایم....چونان نسیمی خنک از جانب بهشت که بر صورت تبدار
عاشقی وزیده باشد و عطر معشوق را در مشامش زنده کند...
عزیزکم!
در آغوش کشیدنت ،بوییدنت ، نوازشت ، نگریستنت برایم بسیار گواراتر از آن است که
انتظار داشتم...
تو چه پاداش بزرگی بودی برای نه ماه انتظارمان...و چه زود میگذرند دردها و رنجها
وقتی سر کوچکت را بر شانه هایم میگذاری و با لالایی ضربان قلبم به خواب میروی...
چه بیتاب میشوم با گریه هایت و چه اوج میگیرم با لبخند زیبایت...حال میفهمم
اینکه تو پاره ای از وجود منی یعنی چه...
و چه عاشقانه دوستت دارم...
تولدت مبارک نازنینم! تولدی برای تو و تولدی برای من و پدرت...مادر شدن و پدرشدن
برای ما کمتر از ورود تو به این دنیای بزرگ تکان دهنده و باورنکردنی نبود...
هنوز هم نمیتوانم باورکنم که خدای بزرگ مارا لایق چنین موهبتی دانست...
معبود مهربانم تو را شکر برای این معجزه بزرگ...تورا شکر برای لبخند دوباره ات
به زمینیان ...تو را شکر برای امید دوباره ات به انسان...
فرزندم را در در آغوش مهربانت محافظ باش چرا که آغوش مادرانه من تنها قطره ای
از عشق را به او خواهد چشاند...
یاریم کن تا انسان پاکی را که به امانت به ما سپردی آنگونه بپروریم که تو میپسندی...
.................................
امیرحسین کوچولوی من ساعت 11:54 دقیقه ظهر روز 30 شهریور 90 به دنیا پا گذاشت...
دوست دارم خاطره زایمانم رو تو یه پست جداگونه بگذارم.
الان که این پست رو میذارم امیرحسین مثل یه فرشته کوچولو رو بازوی من خوابش
برده و هر چی هم میبوسمش بیدار نمیشه.هم من و هم اون این مدل خوابیدنشو
خیلی دوست داریم...
از تاخیرم عذر میخوام .هر کی مامان شده میدونه و اوناییم که نشدن بعدا خواهند
دونست که این روزای اول چقدر پرترافیک و گیج کننده است.درد بخیه ها،سردرد
شدید ناشی از بیحسی که امروز اولین روزیه که نداشتم و اصلا تونستم به صفحه
مانیتور نگاه کنم،زردی امیرحسین که هنوز خوب نشده،رفت و آمد مهمونا شب نخوابی
های ما به پای امیر و مهمتر از همه مساله شیر خوردن امیرحسین که پدرمونو درآورد،
از جمله توجیهاتم برای دیراومدنم بوده که بابتش بازم عذر میخوام.
دوست داشتم عکسای قشنگتری از پسرکم میگرفتم اما به دلایلی که گفتم نشد.
خوشحالم که اطرافیانم حواسشون بوده و همینا رو هم گرفتن.دستشون دردنکنه.
گل نیلوفر زیبای من سه ساعت پس از تولد
پسرکم روز دوم تولد البته با زردی صورت....
اسکیموی شیرین من عاشقتم...
فتبارک الله احسن الخالقین...