امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

مسافری از بهشت

تولدانه...

1391/7/11 18:38
1,294 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرک یک ساله من...

انتظارم به سر رسید برای داشتن کودکی که با سال ها اندازه اش بگیریم...

گویی که تمامی عناصر حیاتمان بالغ شده اند با یک سالگی تو نازنینم...

قدم هایت این روزها چه استوارند و مرا لذتی استوارتر میبخشند...

چشمهای سیاه و زیبایت دیگر تنها نشان از معصومیت شیرخواری ناتوان ندارند

و برقی از شیطنت و هوش را میتوان در پس نگاهت خواند...

آنگاه که آگاهانه حود را در آغوشم رها میکنی تا جامی از عشق را سر بکشی

این منم که سرشار میشوم از حس سپاس...و بوسه هایم را نثار تمامی

بدن ظریف و نازنینت میکنم...

هنوز داشتنت را باورم نیست کودک دلبندم...هنوز خود را لایق مادری موجود

دوست داشتنی چون تو نمیدانم ...و هنوز نتوانسته ام پس از یک سال پروردگارم

را آنگونه که باید شکر بگزارم...

زندگی با تو هر روز شیرین است ...شیرین تر از قند ...و من در آرزوی روزهایی

که بی دغدغه در کنار تو باشم و به لحظه های جدایی پایانی شیرین دهم...

هنوز هم پس از ماه ها هر روز که که تو را به آغوش مهربان مادربزرگت میسپارم

دردی بی اجازه بر قلبم چنگ می اندازد و من می رانمش از دلم به امید دیدن

دوباره ات در چندین ساعت بعدتر...درددل مادرانه ام را تنها مادران می دانند و بس...

و در این اندیشه ام که اگر روزی زبان بگشایی و از من بخواهی نرفتنم را، آیا مرا

یارای ایستادن در برابر خواسته ات خواهد بود؟

بگذار که بگذریم از این درد خود خواسته...

بیش از دوهفته است که مرواریدی کوچک و سپید در راه است تا مهمان لبخندهایت

شود و بشود پنجمین زینت لب های کوچکت...و در این دوهفته دردی سخت را 

تحمل کرده ای میدانم...روزی هزار بار آرزو میکردم که دردت از آن من باشد و زیبایی

دندان از آن تو...اما چه کنم کودکم که انسان در سختی آفریده شده است و این

تویی که باید پذیرای دردهای جسم و روحت باشی...و میدانم که خلق و خوی 

فرشته گونه ات که این روزها زیاد تعریفی ندارد به همین دلیل است...تنها نگرانیم

از این است که این جیغ کشیدن ها و به هدف رسیدن ها برایت عادت شوند و ماندگار...

صدا آهسته کن پسرکم که دنیای ما سرشار از هیاهوست...و گوش ها طاقتی 

برای صداهای بلند ندارند...زمزمه عاشقانه را همگان دوست می دارند و عربده مستانه

را هیچ کس...

..................................................................

سلام دوستای نازنینم

تولد امیرحسین رو امسال خصوصی و کوچولو برگزار کردیم.نمیدونم شاید

سال های بعد هم همینطور باشه.قولی نمیدم!تنها قولی که میدم اینه که

هرسال تولدش رو پاس بدارم و حتی اگه شده یه کیک کوچولو خودم بپزم اون روز

رو براش ماندگار کنم.همون کاری که مامان فرشته برای ما می کرد و مزه خوش

کیک های خونگیش هنوز زیر دندونمه...

از تمام کسایی که تو جشن کوچولوی ما شرکت کردن ممنونم .همینطور بابت

هدیه های قشنگشون.

 

 

کیک تبلد امیرحسین جونم

 

 

امیرحسین در حال تلاش برای گرفتن شعله شمع!

 

 

در حال بریدن کیک.بیشتر به نظر میاد داره کیکشو به قتل میرسونه!

 

امیرحسین و دانی...هدیه عمه جون.دست شما درد نکنه عمه جونمماچ

 

فکر کردی تو اژدهایی آتیش از دهنت میاد بیرون؟منم دندون دارم چه دندونایی!میگی نه از 

می می مامانی بپرس!(در حال گاز گاز کردن دانی بیچاره!)

 

اگه گفتی من کجام؟

 

بله این خونه عروسکی رو هم عمو پیمان و خاله صبا خریدن.دستشون درد نکنهقلب

این سبداسباب بازی هدیه مامان فرشته و آقاجونه البته بعلاوه سوغاتی های مکه که بعدا 

عکسشونو میذارم.وسیله ای بسیار به درد بخورکه به همه توصیه میکنم.دستتون بی بلاقلب

 

 

این لباس خوشگل و گرم رو هم با هدیه نقدی عزیز جون خریدیم تا یادگار بمونه

خودم که خیلی دوستش دارم.دست عزیزجون هم درد نکنهماچ

 


این الاغ مهربون و قلعه هوش هم هدیه مامانی و بابایی به امیرحسین نازنازی...

 

این عکس همون شب تولده که جورابشو به دندون کشیده بود و دور خونه رژه میرفت! 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (33)

شبنم
11 مهر 91 9:59
سلام. باز که کامنت من اون پایین نصفه و نیمه اومده اونجا با کلی اب و تاب تولد امیرحسین نازنینم رو تبریک گفته بودم بهش که مثل اینکه ثبت نشده.. ای شالله یه روزی توی این وبلاگ خبرهای خوب خوب از بزرگتر شدن و موفقیت ها و خوشی های امیر جون بخونیم..تولد پنج شش سالگیش،مدرسه رفتنش،دانشگاه رفتنش..عروسی کردنش ای شالله همیشه کنار مامان مهربونی مثل شما،سالم و سلامت باشه.
عمه عاطفه
11 مهر 91 21:43
الهی من فداش بشم تولدت مبارک عجقم عسلم گلم نفسم دوست دارم یه دنیا عالی نوشتی فاطمه جونم دلم خیلی واستون تنگیده
سعیده
12 مهر 91 8:25
سلام یه اتفاق جالب...من آدرس وبلاگو سیو کرده بودم...همش می اومدم نگاه می کردم میدیدم فاطمه آپ نکرده با تعجب صفحرو می بستم و می رفتم حتی واسه تولدت امیر حسین کامنتمو که اول صبح اومده بودم تبریک بگم واسه یه پست دیگه گذاشتم که همش می دیدم...امروز تصمیم گرفتم از نو آدرسو بنویسم که کاملا سوپرایز شدم......
مامان نیایش
12 مهر 91 10:48
امیر حسین یک ساله ی ماه تولدت بازم مبارک مبارک مبارک فدا تشم نازنین خوش خنده خیلی عکس هات هم قشنگه هدیه هات هم مبارکت باشه مامانی گلت رو از طرف من یه گاز محکم بگیر نه ببخشید ببوسش فاطمه ی گلم ممنونم اومدی گفتم تا مهمون خونه ی نیایشی منم بیام اینجا بگم ارادت دارم عزیزم انشا الله سالهای بعد که بزرگ و بزرگ تر میشه حتما جشن های شلوغ رو بیشتر دوست داره به امید جشن تولد های زیبای آیند ه سالم باشی و شا دهیشه گل پسر
مادر کوثر
12 مهر 91 11:07
سلام عزیزم بازم خوشگل و دوست داشتنی نوشتی. مثه همیشه بخصوص پاراگراف مربوط به دندون وای بازم تولدش مبارررررررررررررررررررررررک چه کیک باحالی. دلم خواست کادوهات مبارک قندعسل عکسا عالی بودن و نوشته های زیرش دلنشین بیچاره می می مامانی ما از این برنامه ها زیاد نداشتیم
مامان علی
12 مهر 91 20:36
فاطمه جان عالی نوشتی این پست رو مخصوصا درد دندون رو ...من چی بگم که تو به بهترین شکل ممکن حق مطلب رو ادا کردی چقدر مادر بودن سخته !غریزه مادری گاهی دانایی رو محکوم میکنه به سکوت .و فداکاری مادر منتهی میشه به فنا شدن خیلی چیزهای ناب توی وجود فرزند...بچه بزرگ کردن اسونه اما انسانی واقعی تربیت کردن و پرورش دادن نیاز به مهارتهای خاصی داره ... این پستت از زاویه خیلی عجیبی به مادر بودن نگاه کرده بود . اگه ارزوی دنیای بهتری رو داریم باید راهی برای تربیت انسانی بهتر رو هم بکار ببریم!کاش موفق بشیم! ممنون برای این تلنگری که آراسته به قلم شیوات بر روح و روان همه ی ما وارد کردی ...
مامان علی
12 مهر 91 20:38
دغدغه های تو در مورد جیغ زدن ها و در پی اون رسیدن به خواسته ها دغدغه این روزهای منم هست من راهی پیدا نکردم هنوز و هنوز نمی دونم این نگرانی بجا هست یا نه
مامان علی
12 مهر 91 20:40
اینقدر حرف زدم که از اصل مطلب غافل شدم. من چکار کنم که باید اینهمه برای این پسر ناز و ملوست بمیرم هااااا . چه عکسای خوشمزه ای هم گرفتی نکن با ما همچین فاطمه . اینهمه سوژه خوشمزه رو که توی یه پست یه جا نمیذارن کههه نگفتی من چکار کنم
مامان علی
12 مهر 91 20:45
ان شالله که سالهای سال این جشن پاینده باشه .ساده یا مفصلش فرقی نمی کنه عشق که باشه همه چی هست. مبارکش باشه هم جشن و هم کادوهاش که خیلی خیلی قشنگ بود . ان شالله به شادی ازش استفاده کنه و لذت ببره. به جای من یه ماچ آبدار از لوپای امیر حسین بگیر قلبون اون جورابای دندون گرفته ی گازگاز شده ش برم
مامان علی
12 مهر 91 20:46
راستی عکس دوم و عکس آخر دقیقا خودِخودِ علییه
مامان ابوالفضل (ام البنین)
14 مهر 91 2:07
*....... ...*I♥U**I♥U*.....*I♥U**I♥U*.... .*I♥U*......*I♥U*.*I♥U*....*I♥U*.. .*I♥U*...........*I♥U*..........*I♥U*.. ..*I♥U*......سلااااااااااااااااام....*I♥U*.. ...*I♥U*..........اپیدم...........*I♥U*... ......*I♥U*...منتظـــــرما.....*I♥U*...... ........*I♥U*...............*I♥U*........ ...........*I♥U*.......*I♥U*..................*I♥U*..............*I♥U*....... ...*I♥U**I♥U*.....*I♥U**I♥U*.... .*I♥U*......*I♥U*.*I♥U*....*I♥U*.. .*I♥U*...........*I♥U*..........*I♥U*.. ..*I♥U*......سلااااااااااااااااام....*I♥U*.. ...*I♥U*..........اپیدم...........*I♥U*... ......*I♥U*...منتظـــــرما.....*I♥U*...... ........*I♥U*...............*I♥U*........ ...........*I♥U*.......*I♥U*........... ..............*I♥U**I♥U*.............. ....................*I♥U*.................. ..............*I♥U**I♥U*.............. ....................*I♥U*..................
مامی سپهر
14 مهر 91 15:12
سلام خاله جون خوبی تولدت مبارک مامی امیرحسین جون سرتون خیلی شلوغه به ما سر نمی زنید دوستون داریم زیاد
ضحی
14 مهر 91 17:44
وایییییییییییییییییییییی فاطمه چقدر بزرگ شده این کوچولو میخوام بغلش کنم و فشارش بدم خیلی با نمکه ولدشو تبریک بگو از طرف منم یه دونه ماچش کن بزرگ و ابدار
مامان طاها
15 مهر 91 7:59
سلام فاطمه جون.خوبی عزیزم.پسرناز ما خوبه؟همیشه به وبلاگش سر میزنم و مسحور نوشته های زیبای شما میشم.ماشاالله گل پسر بزرگ شده.احساس خاصی به امیرحسین دارم .تولدشو تبریک میگمو روی ماهشو میبوسم.عزیز خاله سربلندباشی
مامان نازنین زهرا
15 مهر 91 10:29
سلام ممنون که به نازنین سر زدید.تولد گل پسر مبارک ان شا الله همیشه سالم وسلامت باشه .عکساشم خیلی قشنگ و بانمک هست
مامان ابوالفضل (ام البنین)
15 مهر 91 16:33
سلام خیلی از وبتون خوشم اومد نوشته های زیبایی دارید واز همه مهم تر گل پسر نانازی دارید خیلی بانمک و ماهه ماشاالله .با افتخار لینکتون میکنم.
ثمین
16 مهر 91 11:14
سلام! اگه جشنی برای کوچولوتون در راه دارید یه سر به دنیای نفیس بزنید و از ایده های متنوع و شیک استفاده کنید... جشن سیسمونی... جشن دندونی... جشن قدم... جشن تولد پسرانه ... جشن تولد دخترانه ... جشن تکلیف... جشن الفبا... و........ منتظرتون هستم...
منا مامان الینا
16 مهر 91 12:03
سلام مامان فاطمه! خوبی عزیزم تولد امیر حسین مبارک باشه ماشالا دیگه مردی شده این پسمله انشالا تولدهای بعدیش هم همینطور شاد و سلامت کنار هم باشین قربونش برم چه بامزه کیک را میخواد بکشه! راستی فاطمه جان ما کی چشممون به جمال مادر امیر حسین روشن میشه؟ اینجا که فقط عکس امیر و باباش را میذاری پس مامان خوشکلش را کی باید ببینیم؟!!!
فاطمه
16 مهر 91 12:15
وای یه بار نوشتم پاک شد خلاصه آقا تولد پسملت مبارک ان شاأالله که صد سال زنده باشه. عمه هم تبریک میگن. سلام برسون از روی ماهش ببوس. فدات خدانگهدار
مامان علی
16 مهر 91 22:22
این خنده هایی که طعم عسل می دهند و قلب آسمان را آب می کنند ، ای کاش همیشه در چهره ات باقی بمانند ! روزکودک مبارک امیرحسین جونی
مامان يزدان
17 مهر 91 11:45
سلام عزيزم.تولدش مبارك باشه.خيلي ديره.ولي من امروز وب پسرت رو ديدم.همه ي صفحات رو نگاه كردم.خيلي عكس هاي جالب بودن. به وب يزدان هم سر بزن .منتظريم.
نسرین مامان سپهر و صدف
18 مهر 91 0:38
امیر حسین خوشگلم تولدت مبارک.الهی 120 ساله بشی زیر سایه ی همه ی بزرگترات. ببخش خاله که تولدتو دیر تبریک گفتم. فاطمه جون روز دامپزشکی هم مبارک.ببخش که بروز نیستم.
مامان ماهان عشـ❤ــق
20 مهر 91 0:28
سلام اقا کوچولو تولدت مبارک
safoora
20 مهر 91 18:55
hi my dear. happy your baby birthday. i miss u.
مادر کوثر
22 مهر 91 19:06
سلام مامانی بروزیم با پست جدیدی از مسافرت فردا هم تولد کوثر جونمه
مادر کوثر
23 مهر 91 9:12
سلام مامانی امروز تولد سه سالگیه دخترم، کوثرجونه تشریف بیارید خوشحال میشیم
راحله
23 مهر 91 21:03
تولد گل پسری میارکهههههههههه صد و بیست ساله شی عزیز دلم فاطمه جونم ما رفتیم رشت واسه زندگی.من و همسری کار مدرکی پیدا کردیم البته حقوقشم خیلی کمه چون لازم نیست بریم.در مورد داروخونه از مسول دارو درمان رشت سوال کردیم که چطوره اونم تقریبا ما رو منصرف کرد گفت بدرد نمیخوره و سخته و پولتونو میخورن و....خلاصه یکم دودل شدیم.شاید زمین بخریم و گاوداری یا مرغداری تاسیس کنیم.هنوز معلوم نیست.دعا کن براموندلم برات تنگ شده بود
سمیرا مامان آریامهر
23 مهر 91 22:05
سلام وای ماشالله چه نازه تولدش مبارک باشه ایشالله
مامان نیایش
24 مهر 91 10:12
سلام گلم دلم تنگ شده بود براتون خوبید خوشید سلامتید انش اا لله همه چی رو به راه باشه امیر حسینم رو ببوس
فاطمه
24 مهر 91 18:49
سلام فاطمه جون خوبی خانومی پس چرا نمی آپی؟؟؟؟؟؟؟؟ راستی شهادت حضرت جوادالائمه (ع)تسلیت باد. التماس دعا. یاحق
شبنم
25 مهر 91 16:11
من با شما دعوا بکنم مامان امیر حسین؟؟ واسه چی پست جدید نمی ذارید؟؟ نمی گید ما هم دلمون تنگ می شه! این گل و بوسه هم برای امیر حسین هست،نه برای شما!!!
نیلوفر مامان آوا
29 مهر 91 11:32
ماشالله هزار ماشالله مردی شده برا خودش. عجب جذبه ای. دورش بگردم. در پناه خدا باشید.
نانا و نینی جون
29 مهر 91 21:17
نینی تو راهی ما داره میرسه. وبلاگمو تغییر دادم شاید با اومدنت دلم روشن میشه. میدونم که خونه جدید برام خیلی لحظه های خوش همراه داره به همراه نینی آیندم