تولدت مبارک!
و تو آمدی...و آمدنت چه شیرین بود برایم...چونان نسیمی از جانب بهشت که بر صورت تبدار عاشقی وزیده باشد.... و یک سال از آمدنت گذشت...وخنکای نسیم آمدنت را هنوز بر گونه های عاشق مادرانه حس میکنم...و باورم نیست که لحظه های با تو بودن چنان به سرعت گذشته باشند که اکنون بر قله اولین زادروزت ایستاده باشم و دشتی سراسر غنچه های شکفته را بنگرم...غنچه هایی که هر کدام نشانه یک روز عمر توست...عمر نازنین تو...عمر یک ساله ات هزار باد پسرکم...تولدت مبارک گلستان یک ساله من... دستهای کوچکت را که به دور گردنم حلقه میکنی چیزی به نام عشق در رگهایم جاری میشود... جشمان سیاهت را که به چشمانم میدوزی و مرا به لبخندی میهمان میکنی دنیا از آن م...
نویسنده :
فاطمه مامی امیرحسین
20:44