امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

مسافری از بهشت

آی دندون دندون دندون!

1391/4/13 10:24
2,131 بازدید
اشتراک گذاری

سلام!

گفته بودم که امیدوارم پست بعدی به دندون پسرکم اختصاص داشته باشه ...

ولی اصلا انتظار نداشتم 4 تا دندون یجا دربیاره!!!تعجب

روز شنبه مطابق با 10 تیر 91 و 9 ماه و 10 روزگی پسرکوی من بود که به محض

اینکه از سر کار برگشتم با اینکه امیرحسین خواب بود شروع کردم به معاینه دندوناش!

دیشبش اصلا نخوابیده بود و نذاشته بود ما هم چرتکی بزنیم برای همین مطمئن بودم

که امروز باید خبری از یه مروارید کوچولو باشه.چیزی دیده نمیشد پس با دسته یه 

قاشق فلزی امتحان کردم و دیدم بلههههههههههههههههههههههههههههه

صدای خوش آهنگ ترق و ترق از برخورد دسته قاشق با دندونای آکبند فرشته 

مامان به گوش میرسه!و شاید که این خوشگلترین ترق و ترق عمرم بود که شنیدم...

مادرهمسر گرامی مات و مبهوت از کارای من مونده بودن که چرا دارم با این بچه 

بیچاره اینطوری ور میرم در حالیکه هنوز مقنعه رو هم از سرم درنیاوردم خنده

سه روز بود طفلکم تب داشت و بی اشتها بود که ما گذاشته بودیم پای دندون...

ولی اون شب دونه های ریز قرمزی تمام بدنش رو پوشوند .اولش مضطرب شدم 

ولی بعد یاد صحبت های دکتر ترکمن پزشک اطفال تو برنامه خانواده افتادم که 

در باره بیماری به نام سرخ جوش در شیرخواران صحبت میکرد که 80 درصد

شیرخواران در شرایط ضعف سیستم ایمنی بهش مبتلا میشن که دندون دراوردن

هم سیستم ایمنی رو تضعیف میکنه.علایمشم سه روز تب بالا ،اسهال و بعد از سه روز

تب کردن ،دونه های قرمزی که تمام بدن رو میپوشونه و در عرض چهار روز بدون

نیاز به درمان از بین میره...با یه سرچ کوچیک مطمئن شدم که قضیه همون

سرخ جوشه و یه نفس راحتی کشیدم.نتیجه اینکه تلویزیون یه منافعی هم داره!

الان دیگه دونه ها از بین رفته و اشتهای امیرحسین هم خیلی خوب شده.فکر کنم

اعتماد به نفس هم پیدا کرده چون همه چی رو میخواد بخوره!دیشب که برگشتیم

خونه بابایی کشف کرد که دوتا دندون بالاشم زده بیرون!میگم این می می 

بیچاره چرا اینقدر درد میکنه!پسرم یکی یکی دیگه چه خبرته بابا!خنده

مبارکت باشه پسر نازنینم....

امیرحسین در 40 روزگی بعداز حموم چله.....

امیرحسین در 8 ماهگی ...بزرگ شدم آیا یا کریرم کوچیک شده آیا؟متفکر

 

دست مامان بزرگ عزیزم درد نکنه حیف که قسمت نشد تنش کنیم و فصل گرما رسید...

 

خودشو به خواب زده!نیشخند

 

ذوق میکنیییییییییییییییییییییییییم!هورا

 

متبحر در چشم را از کاسه دراوردن...چشم انسان ، عروسک و یا عدسی دوربین!

 

بچه گربه باباش!عاقبت دامپزشکی!!نیشخند

 

عکس جامانده ازروز پدر ...خونه عزیز جون

 

خاله صبا و عمو پیمان عزیزمون...

دوری از شما واقعا برای هممون سخته...ولی امیدواریم به روزای خیلی خوبی 

که پیش روی شما زوج خوشبخت و پر تلاش هست...به امید اون روزهای 

قشنگ این دوری رو تحمل میکنیم و همیشه به یادتون هستیم...

افتتاح داروخونتونو از صمیم قلب تبریک میگیم ....

پی نوشت1:

پس فردا عازم مشهد هستم.دعاگوی همه دوستای خوبم...دعای خصوصی

خواستین کامنت یادتون نره!عینک

پی نوشت 2:

از عزیزجون بابت پخت آش دندونی بسی بسیار سپاسگزاریم...حیف که تا من رسیدم

تقسیم شده بود و نشد از دیگ کامل عکس بگیرم.اما خیلییییی خوشمزه بودخوشمزه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

راحله(مامان هوراد)
13 تیر 91 14:03
اخی عزیزمممممممم جوجوئه خاله مرواریدهای کوچولوت مبارک هوراد هم خیلی بی قراری میکنه میگم نکنه داره دندون در میاره؟
کوثر
13 تیر 91 14:05
هووورررررررررررررررررررررررررررررراااااااااااااااااااا
شبنم
13 تیر 91 15:56
مبارک مبارک دندون نو مبارک این پسمل کوچولو چه بزرگ شده ماشاللا
عمه عاطفه
13 تیر 91 21:10
مای گاد 4 تا اونم یه جااا!!!!!!!!!!!!!!! ماشا الله مبارک مبارک دندونای نو مبارک سفرتون بی خطر به خدا میسپارمتون دعا یادتون نره
خاله نسرین مامان صدف و سپهر
14 تیر 91 9:41
سلام ای دوست بی معرفت!تا من بهت سرنزنم ازم خبر نمی گیری. امیر حسین جون خاله!این بار که خواستی جی جی بخوری یه گاز گنده بگیر تا من دلم خنک بشه آفرین خوشگلم. آخیش راحت شدم حالا بریم سر حرف خودمون.مبارک باشه این دندونای خوشگلت خاله. فاطمه جون تو رو بخدا اگه به حال خودتون رحم نمی کنین به حال ما رحم کنید ما طاقت دیدن صحنه های دلهر ه آور رو نداریم.مواظب بچه باشین.
مامان نیایش
14 تیر 91 11:00
به به مبارک باشه عزیزم واقعا هنر مندیاااا 4 تا 4 تا در میاری دندونقربونت ایشالا سالم باشی عکس هات هم خیلی قشنگه زنده باشی همیشه ایشالا سفرتون هم بی خطر باشه به سلامتی و عیدتون هم مبارک یه خصوصی
نگین مامان رادین
14 تیر 91 19:19
این روزها که حادثه بیداد می‌کند دل از فراق روی تو فریاد می‌کند برگرد ای مسافر تنهایی فاطمه بانگ تو قلب فاطمه را شاد می‌کند نیمه ی شعبان سالروز ولادت یوسف فاطمه مبارک
فاطمه
15 تیر 91 18:50
سلام فاطمه جونم . عیدتون مبارک . دندونای امیرحسین جونم مبارک انشاالله که همیشه سالم و سرزنده باشه . عزیزم خوش بحالت که زائر امام رئوفمان هستی رفتی حرم خوب خوب دعامون کنیا دلم برا حرم لک زنده خیلی دلم می خواد بیام از امام رضا(ع)‌ بخواه که ان شاء الله ما رو هم بطلبه . به زن دایی فرشته و دایی محمد و به بقیه هم سلام ما رو برسون. فدات . التماس دعا از تو و امیرحسین جون.
خاله نسرین مامان صدف و سپهر
16 تیر 91 10:19
فاطمه جون سلام.یه اتفاق جالب افتاده.4شنبه شب برای خرید رفته بودیم آزادشهر.آخر شب خسته و گرسنه رفتیم تو ساندویچ صدف تا یه شامی بخوریم.همینطور که منتظر بودیم یهو یه خانواده با کالسکه وارد شدن.پدر کپی همسر شما بود.بچه هم تقریبا مشابه امیر کوچولو.تا اومدم از جام پاشمو برم از خانمی که با چادر بود بپرسم که شما مامان "مسافری از بهشت "هستین یا نه.دیدم دوتا پسر بچه دیگه همراهشون اومدن .همین باعث شد تا دوباره بشینم.
حالا خودمونیم فاطمه جون زود بگو ببینم خودت بودی یانه؟  


نه عزیزم من نبدم!
فریبا
16 تیر 91 16:41
سلام جیگل خاله مبارک باشه، همیشه در سفر ، خوش بگذره
خاله صبا
16 تیر 91 21:05
مبارک باشه امیر نازنینم.از دور روی ماهتو می بوسم.از مامان گلت هم تشکر کن که به یاد ما هست
مامان نیایش
22 تیر 91 15:31
فکر کنید من یه دونه دندون امیر حسین رو یعنی دندون بالایی اش رو از نزدیک دیدم چه قدر عسله این پسر دلم برات تنگ شد به همین زودی اومدم یه کم عکس هات رو نگاه کنم دلم واشه پسرک خوش خنده و بانمک من دوست دارم امیر حسینم و مامانی گلت رو هم ... بازم بخشید که اینقدر اذیت شدید هر دوتون ولی من خیلی خوشحال بودم از بودن با شما و جای بابایی ات واقعا خالی بود .......................... راستی اگه خواستی تایید نکن یا بعدا که پست گذاشتی این نظر رو تایید کن که لو نره زود
راحله(مامان هوراد)
24 تیر 91 16:37
مامانش تنبلی نکن دیگه...........تند تند بیا وبلاگتو اپ کن دلم لک زده واسه عکسهای خوشکل پسرت
ضحی
26 تیر 91 13:48
سلام فاطمه جون مبارکت باشه پسرت خیلی ماشاا.... برگ شده خدا حفظش کنه هدی منم الان سه داره
سعیده
26 تیر 91 17:02
عکساتو که می دیدم...همش قربون صدقت می ر...از بس که دوست داشتنی عزیز دلم...خیلی دلم تنگ می شه واست وقتی عکسای ماهتو می بینم....دنونای مروتریدیتم مبارک عسیسم
راحله(مامان هوراد)
26 تیر 91 18:53
فاطمه جون چرا خبری ازت نیست؟ نگرانت شدم.تو که همیشه مامان زرنگی بودی تند تند وبتو اپ میکردی........
مامان نیایش
27 تیر 91 10:43
سلام عزیزم خوبی خوشی رو به راهه همه چی ؟امیر حسنم خوبه ؟ از طرف من ببوسش منتظرت هستیم خانمی
مادر کوثر
4 مرداد 91 10:16
ماشالله به این قند عسل چه همتی چهار تا دندون با همممممممممممممم مبارکهههههههههههه گفتی دکتر ترکمن به یاد روزی افتادم که تازه علی جونم بهشتی شده بود و منم استرس گرفته بودم که نکنه دخترکم هم بیماریی چیزی داشته باشه و همه دکتر ترکمن رو معرفی کردن و منم دخترک رو برای چکاپ کامل بردم پیش ایشون و خیالمو راحت کردم که دخترم کاملا سالمه عکسا باحال بودن بخصوص همون که مثه پیشی تو دهن باباییش بود
مامان علی
9 مرداد 91 1:05
تبریک دیر هنگام این خاله ی گرفتارت رو از فرسنگها راه دور پذیرا باش ومن رو شفاعت کن پیش مامان گلت. ان شالله همه ی دشمنات با این 4 تا دندونای خوشمل و تیزت، دندون دندون بشن(ازون دعاها بودا)
مامان علی
9 مرداد 91 1:07
فاطمه اون عکسی که خوشو زده بخواب بد جوری رفته توی دلم چکار کنم اون بچه گربه رو هم بده من کارش دارم میخوام اهلیش کنم