این روزها...
این روزها من سرشارم...سرشار از حس سپاس...یک سال زمان زیادی نیست برای فراموش کردن...و من فراموش نمیکنم که یک سال پیش در این روزها ما تصمیم گرفته بودیم که بعد از پنج سال زندگی عاشقانه و پر از خوشبختی، پر از روزهای خوب،پر از یک دلی و یک رنگی...خلوت دونفره مان را با شیرین ترین صدای دنیا برهم بزنیم...صدای خنده ها و گریه های کودکی که خوشترین موسیقی دنیا را خجل میکند...روزهای دانشجویی تمام شده بود.روزهای شور و هیجان درس خواندن و امتحان و کلینیک و ...و ما در خود این بلوغ را یافته بودیم که پدری باشیم و مادری برای هدیه ای از جانب خدا...و فراموش نمی کنم که مهربانترین امام واسطه بین من و خداشد برای این هدیه... خدایا تورا شکر...تو را شک...
نویسنده :
فاطمه مامی امیرحسین
17:43